یادداشت
درد دل یک پزشک متخصص
به عنوان عضوی از سیستم درمان کشور و با توجه به رشته تخصصیم از ابتدا به طور مستقیم در خط اول برخورد با کرونا هستم مثل بقیه همکارام هیچوقت به ذهنم خطور نکرد چرا من در این موقعیت پر از رسیک خودم رو به خطر بیندازم ، و ای کاش شغل دیگری داشتم و یا در لحظات درمان ، قصور و بی توجهی نسبت به بیمار کرونایی داشته باشم و در لحظات حیاتی احیا، برخوردم نسبت به بیمار کرونا فرق داشته باشد.برای همکاران محترم کادر درمان گفتن این موارد ذکر بدیهیات هست اما روی سخنم با مردم جامعه هست، نمی دانم چه شد که حرف پزشکان برای شما بی اهمیت شد! شمایی که با اجازه دکتر حتی مسائل واجب دین را انجام نمی دادین و به اندازه رساله اعتقادیتان برایتان سند بود ،حالا که همه پزشکان یکصدا فریاد می زنند التماس می کنند که مسائل بهداشتی مرتبط با کرونا را رعایت کنید ، واجبات و مستحبات که نه، اصرار به انجام کارهای غیر ضروری زندگی دارید سفرها، شب نشینی ها،پارتی ها، بازارها ،پارکها و آرایشگاهها ،عروسی ها طبق روال قبل از کرونا ، اما کرونا لجام گسیخته تر از قبل.
مگر در زمان جنگ همین شما نبودید که پشت جبهه برای حمایت از رزمندگان چه کارها که نکردین بسته های ارزاق و پوشاک و حمایتهای معنوی ،حتی افراد عادی داوطلبانه برای کمک رفتند، امروز سربازان سلامت کشور تنها و خسته هستند نه حمایت روحی و نه بسته های کمکی حفاظت فردی،در همه دنیا نیروهای نظامی آماده باش هستند و فقط در هنگام جنگ کارشان شروع می شود اما کادر درمان هیچوقت تعطیل نیست چه در صلح و چه در جنگ ،چه زمان بلایای طبیعی و چه شرایط عادی ،می خواهم بگویم این مبارزه اضافه بر توانمان بر ما وارد شده ،هنوز همان کارهای همیشگی و بحرانهای فصلی و سوانح جاده ای و حوادث قبلی هست و کرونا هم هست .و حالا که مدت آن طولانی و شدت آن بیشتر می شود خدا نکند که کادر درمان تمام شود! چرا که در قاموس ما عقب نشینی وجود ندارد.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0