سخنی با‌مسئولین شهر

چند صباحی است که دو نفر از بندگان خدا که دارای مشکل اعتیاد هم می باشند در کنار دکه پل اصغر آباد شبها را در این سرمای جانسوز به صبح و صبح را به شب می رسانند و علی رغم صحبتهایی که بنده طی یکماه گذشته با برخی مسئولین در این زمینه داشته ام ولی گویا گوش شنوایی برای حل مشکل ای دونفر وجود ندارد . و روی سخنم با مسئولینی است که بر صندلیهای گرم و نرم ریاست و تکبر و غرور تکیه زده اند و انگار نه انگار که دو انسانی که هرچند دارای مشکلاتی می باشند، در این سرما در حال جان دادن میباشند ! البته بنده با اکثر اعضای شورای شهر ، برخی کارکنان بهزیستی ، و همچنین کمیته امداد در این خصوص صحبت کرده ام و راهکارهایی هم به برخی از اعضای شورای شهر داده ام ، ولی متاسفانه گویا گوش شنوایی برای حل این مشکل وجود ندارد . حضرت امیر المومنین علی علیه السلام می فرمایند: ” اگر در جامعه مسلمین خلخال از پای زن یهودیه به زور در آورند ، و مرد مسلمان این صحنه را ببیند و جان دهد ، رواست ” . و اینان نه که خلخال ، بلکه جانشان ، از کالبد نیمه جانشان را در این سرما دارند از دست می دهند و خم به ابروی آقایان مسئول نمی افتد ! و در پایان ختم کلامم را با این شعر زیبنده کنم ، شاید وجدانی هنوز بیدار بود و به خاطر رضای خدا ، دلی به حال این دونفر سوزاند .  گر بر سر نفس خود امیری مردی ، ور بر دگران خرده نگیری مردی ،مردی نبود فتاده را پای زدن ، گر دست فتاده ای بگیری مردی

داود مهاجر